محل تبلیغات شما

‍ میگه: "پیشونیم داغ شده حالم خوب نیست" میگم: "میام تب به تب ڪنیم." مے خنده، میگه: "یعنے چی؟" میگم: "یعنے نزدیڪت شم، پیشونیمو بچسبونیم تختِ پیشونیت. اینجورے هم_دما میشیم؛متعادل. بقیه ے اعضاے صورتمونم بیڪار نمے مونن.
چش توو چشم؛ بینے رو بینے، لب رو ."
باز میخنده، میگه: "چقدر تو چرت و پرت میگے آخه،"
وسط خنده هاش سرفه مے ڪنه، آروم میگم: "ویروسا. ویروسا. چقدر خوشبختن توو تختِ سینه ے تُو جا خوش ڪردن، چقدر هوا شاده ڪه نفس تو رو قاطیِ اڪیسژنش مے ڪنه، چقد آسمون . "
حرفامو قطع میڪنه، میگه: "چے میگے واسه خودت؛ نمے شنوم؛ بلندتر."
میگم: "عصر میام دنبالت بریم دڪتر، اینجورے همه رو مریض مے ڪنے، ملت عاصے میشن." بعد آرومتر میگم: "دلم نمے خواد ڪسے از تو وا بگیره. فقط من، مرضتم فقط مال منه

وقتی به من فکر میکنی حس میکنم از راه دور ...

آزرده دل از کوی تو رفتم ....

یه روز پاییز ..... بهت میرسم دوباره....

میگم ,رو ,میگه ,مے ,تو ,نمے ,هایی که ,مے ڪنه، ,یک عصر ,دلبر جان؟بلاخره ,جان؟بلاخره در

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پایگاه مقاومت بیسیج نورولایت اهواز